به اکسیر محبّت چاره کن ایدوست ، بیمارمتنی خسته و روحی زخمی و حال بدی دارمنبستم طَرفی از رنج و تلاشم سخت رنجورممیان تار و پود سختی دوران گرفتارممن اندوهگین ترین مرد بظاهر شادمان هستمکه دادم دست نااهلان دل خود را، گنهکارمنمودم توبه تا گِرد ریاکاران نگردم هیچشکستم توبه ام رسوا شدم بدنام بازارمتو هستی آرزوی بودنم از زندگی ایدوستبنوشان از می ناب رفاقت ، کن سبکبارمبدون ساحلت سامان نمیگیرم ، غریقم منبیا من ناخدای عاشق کشتیّ افکارم بیا پهلو بگیرم در کنار ساحل اَمنَتتو را ای ساحل آرام جانم دوست میدارم .#احمد_یزدانی بخوانید, ...ادامه مطلب